BonAir
بن ایر

نگاهی بر معمای پیچیده نرمال سازی روابط اسرائیل و عربستان

نگاهی بر معمای پیچیده نرمال سازی روابط اسرائیل و عربستان

به گزارش بن ایر، خراسان رضوی از سال ۲۰۲۰ به بعد شاهد مدل جدیدی از روند نرمال سازی روابط اسرائیل و دولت های عربی بخصوص کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده ایم. توافق ابراهیم در سال ۲۰۲۰ و بعد از آن نرمال سازی روابط بحرین و امارات متحده عربی با اسرائیل همان چیزی است که میتوان از آن با عنوان روند ˮعادی سازی خزندهˮ نام برد.


علی آردم، تحلیلگر مسائل سیاسی در یک نشست مجازی با عنوان "عادی سازی روابط میان اسرائیل و عربستان؛ سعودی از رویا تا واقعیت" به تشریح تاریخ پرفراز و نشیب عادی شدن روابط اسرائیل و اعراب پرداخت و اظهار نمود: سه نگاه متفاوت نسبت به مساله فلسطین وجود دارد. نخستین آن، مسائل انسانی است. گروه هایی که هم اکنون در فلسطین هستند یا در غرب اند و طرفدار فلسطین هستند، چنین نگاهی دارند. آنها می گویند بر چه پایه و اساسی یهودیان فلسطین را اشغال و شماری از انسان ها را بی سرزمین کردند. نگاه دیگری که نسبت به مساله فلسطین وجود دارد، اسلامی است و مسجدالاقصی را هدف قرار می دهد. جمهوری اسلامی از همین منظر فلسطین را رصد می کند. اما آخرین منظر برای نگرش به مساله فلسطین، ناسیونالیسم عرب است.
وی با اشاره به اینکه ناسیونالیسم عرب به نرمال سازی روابط اسرائیل و اعراب پیوند می خورد، افزود: ناسیونالیسم عرب در صد سال قبل عامل پیشران مخالفت عرب ها با اسرائیل در منطقه بود. بعد از جنگ جهانی اول به خاطر این که غرب گرایان توانسته بودند در قسمت های مختلف منطقه عرب قدرت را به دست بیاورند، مناطق عرب از هم جدا شد. بنابراین ناسیونالیسم عرب در اندیشه متحد کردن مناطق خود برآمد، با این تصویر که تمام تاریخ پرشکوه عرب بایستی به هم متصل شود و وطن عربی ایجاد شود. اما با ایجاد اسرائیل این ناسیونالیسم عرب به خاطر جدا شدن قسمتی از رویای وطن عربی، به نهایت خشم خود رسید.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به اینکه از این پس سیاستمداران عرب برای استقامت نظام غیرمردمی خود، از مفهوم ناسیونالیسم عرب بهره برداری سیاسی کردند و مساله فلسطین به وطن عربی پیوند خورد، اظهار داشت: در این شرایط مساله فلسطین از همان روز اول در منطقه به بازی سیاسی تبدیل شد، چونکه اعراب می خواهند نشان دهند به ناسیونالیسم عرب و حل مساله وطن عربی پایبند هستند، اما در حقیقت سیاستمداران مختلفی که در این کشورها مستقر شدند، هر کدام منافعی را دنبال می کردند که نمی گذاشت این مناطق با هم متحد شوند.
آردم با تکیه بر این که از سال ۱۹۷۰ مفهوم وطن عربی از بین رفت، تصریح کرد: در دوره ای سوریه و مصر متحد شدند و وطن عربی را ایجاد کردند، اما خیلی سریع از هم جدا شدند. یا سال ۱۹۵۳ بعد از کودتای عبدالکریم قاسم در عراق دعوا بر سر این بود که به وطن عربی بپیوندیم یا نه که در نهایت نخبگان عراق این را نمی پذیرد. اعراب همیشه در صحبت های خود از وطن عربی بعنوان ابزار سیاسی استفاده می کردند و دائما فلسطین را در کانون قرار می دادند. آنها حتی در راه تحقق وطن عربی می جنگیدند، ولی کم کم از ۱۹۷۰ وطن عربی رنگ باخت و کارکرد خویش را از دست داد، چونکه اعراب فهمیدند تحقق آن امکان پذیر نیست.
وی افزود: از این پس ناسیونالیسم عرب تلاش می کند تا خویش را بازتولید کند، اما از وطن عربی صحبت نمی کند و دولت های ملی را در مرکز قرار می دهد. از اینجا به بعد اتحاد تاریخ پرشکوه اعراب معنایی ندارد، بلکه هر یک از دولت های عراق، سوریه، مصر و دیگر دولت های ملی مورد توجه قرار می گیرد. ضربه اصلی به ناسیونالیسم عرب را هم سقوط صدام یعنی تنها پرچم دار باقی مانده از این آرمان عرب زد و سپس دیگر چیزی از آن باقی نماند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی ضمن اشاره به تغییر موضع اعراب نسبت به مساله اسرائیل و فلسطین، اظهار نمود: دراین میان ضربه اصلی به مساله فلسطین را مرگ ناصر در مصر زد، چونکه مصر بعنوان جبهه مقدم جنگ اعراب و اسرائیل فکر می کرد دیگر از پس اسرائیل برنمی آید. پس کم کم مصر و بعد از مدتی اردن مفهوم اسرائیل را بعنوان حقیقت موجود در جهان پذیرفتند. عراق و سوریه هیچ گاه به چنین مساله ای تن ندادند، اما عربستان از همان ابتدا به خاطر این که رابطه خوبی با کشورهای عربی نداشت و هیچگاه وارد بازی وطن عربی نشد، نقش دورادوری داشت.
وی اظهار داشت: مدت های مدید اعراب با تمرکز بر ناسیونالیسم عرب و استفاده سیاسی سران از مفهوم وطن عربی، جنگ اعراب و اسرائیل را پیش بردند، اما از دهه ۱۹۷۰ به بعد حدودا چیزی به اسم وطن عربی باقی نماند و آرمان فلسطین هم از بین رفت، تاجایی که امروز دیگر اعراب معتقدند ناسیونالیسم عرب ضرورتی ندارد، شکل گیری کشور فلسطین به شکل سابق خود هم امکان پذیر نیست. درنتیجه نرمال سازی مصر، اردن و در آینده عربستان با اسرائیل امری غیر قابل باور نیست.
آردم در نهایت تصریح کرد که ما باید بپذیریم تمام مسائل بین الملل بر کانون ایران نمی چرخد و داستان عربستان و اسرائیل تاریخ پر فراز و نشیبی دارد. در طول تاریخ هم تمام اعراب با اسرائیل به صورت مستقیم نجنگیدند. کشورهای شبه جزیره عرب مانند عربستان هیچگاه با اسرائیل نجنگیدند و حتی به خاطر پشت نکردن به اسرائیل از سوی بقیه اعراب مورد تهدید قرار گرفتند.
چرا روابط اسرائیل و عربستان عادی می شود؟
روند عادی شدن روابط عربستان با اسرائیل کاملا تدریجی و صعودی بوده است. روابط اسرائیل با عربستان از همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی همچون مسافرت اتباع اسرائیل با پاسپورت های غیر اسرائیلی شروع شد و هم اکنون به سفر وزیر عربستان سعودی به اسرائیل رسیده است و شواهد نشان داده است در آینده صد در صد نرمال سازی روابط اسرائیل و عربستان قریب الوقوع است.
منصور براتی، تحلیلگر مسائل اسرائیل هم در این جلسه با اشاره به اینکه ما در زمانی با مساله اعراب و اسرائیل مواجه بودیم، اما حالا با مساله فلسطین و اسرائیل مواجهیم، اظهار نمود: بعد از کمپ دیوید، توافق صلح مصر و اسرائیل و سپس توافق اسلو در دهه ۱۹۹۰، مناقشه اعراب و اسرائیل به فلسطین و اسرائیل تبدیل شد. اما ارتباط دولت های عربی با اسرائیل تا همین چند سال پیش عادی نشده بود و ارتباط با اسرائیل برای کشورهای عرب میزانی قبح داشت. تا این که از سال ۲۰۱۷ به بعد این روند با توافق ابراهیم تغییر نمود و ما شاهد موج دوم نرمال سازی روابط دولت های عرب با اسرائیل بودیم.
وی ضمن اشاره به تفاوت اساسی موج دوم نرمال سازی روابط با اسرائیل که به رهبری امارات و بحرین انجام شد با موج اول آن، افزود: در فاز اول نرمال سازی، کشورهای مصر و اردن پا پیش گذاشتند، یعنی کشورهایی که در خط مقدم جنگ با اسرائیل بودند. بنابراین این کشورها تا جایی پیش رفتند که جنگ را کنار گذاشتند و روابطشان با این رژیم چندان پررنگ نشد. اما در موج دوم که از سال ۲۰۲۰ آغاز شد، صلح گرم برقرار گشت. در این موج کشورهایی مبادرت به نرمال سازی کردند که تابحال درگیری مستقیم با اسرائیل نداشتند، پس اگر نرمال سازی صورت می گیرد روابطی پررونق را دنبال می کنند. برای نمونه هم اکنون بحرین و اسرائیل سرمایه گزاری های وسیعی در سرزمین های یکدیگر دارند.
این تحلیلگر مسائل اسرائیل ضمن اشاره به روابط عربستان با رژیم صهیونیستی اظهار داشت: در جنگ های چهارگانه ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ بین اعراب و اسرائیل، عربستان چندبار برای تقویت جبهه عربی کمک رسانی کرد، اما کم کم این روند کنار گذاشته شد و ارتباطات مستقیم بین اسرائیل و عربستان سعودی از اوایل دهه ۱۹۸۰ به وجود آمد، همکاری ها افزوده شد و به صورت غیرمستقیم در حوزه اقتصادی همکاری ها وجود داشت، اما اصلی ترین همکاری آنها در حوزه های امنیتی و اطلاعاتی بود و پس از انقلاب در ایران دو طرف همکاری هایی را در این عرصه ها داشتند.
براتی با اشاره به اینکه با وجود ارتباطات عربستان و اسرائیل هیچ گاه قبح این روابط نریخت، اضافه کرد: اولین باری که عربستان اعلام نمود می تواند تحت شرایطی اسرائیل را به رسمیت بشناسند، به سال ۲۰۰۳ برمی گردد که از طرح صلح عربی ملک عبدالله رونمایی گردید. در این طرح تنها خواسته عربستان و حدود ۲۵ کشور عربی اینست که اگر اسرائیل دولت مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسد، در محدوده مرزهای ۱۹۶۷ اجازه بازگشت به فلسطینی های آواره بدهد و قدس شرقی پایتخت فلسطین شود، حاضریم همگی اسرائیل را به رسمیت بشناسیم.
وی افزود: در آن زمان تمام خواسته های سعودی به مساله فلسطین معطوف بود ولی هم اکنون در سالهای اخیر عربستان به دنبال آرمان فلسطین نیست و تنها منافع ملی خودش ملاک است. بنابراین عربستان برخلاف گذشته، امروز مایل به عادی شدن روابطش با اسرائیل است. از علل گرایش این کشور به سمت اسرائیل هم پیگیری یکی از اصول سیاست خارجی اش یعنی سیاست موازنه مثبت است. عربستان می خواهد مانند موازنه ای که مابین چین و آمریکا دنبال می کند، موازنه ای بین ایران و اسرائیل در پیش بگیرد. بعد از توافق تهران-ریاض در سال ۲۰۲۳ ایران یکی از اضلاع این موازنه شده و عربستان می خواهد با نرمال سازی روابط با اسرائیل، این رژیم را در ضلع دیگر موازنه سازی خود قرار بدهد.


این تحلیلگر مسائل اسرائیل با اشاره به اینکه نرمال سازی روابط رژیم صهیونیستی با عربستان در دستور کار مذاکرات هم قرار گرفته، افزود: از چندین ماه پیش با ابتکار بایدن بین اسرائیل و عربستان سعودی مذاکراتی در جریان است. بنابراین دستور کار مذاکرات موجود است و فلسطین تنها بخش کوچکی از آنرا تشکیل می دهد. در واقع عربستان چهار خواسته داشته که ۳ مورد از آمریکا و دیگری از اسرائیل است. بستن توافقی دفاعی مانند ناتو میان عربستان و آمریکا، درخواست تسلیحات نظامی و غنی سازی اورانیوم در عربستان، سه خواسته این کشور از آمریکاست.
براتی ضمن اشاره به این تحلیل که نرمال سازی روابط ریاض-تل آویو لزوما باید زمانی صورت گیرد که در آمریکا دولت جمهوری خواه بر سر کار باشد، اظهار نمود: این تحلیل وجود دارد که جمهوری خواهان بخصوص ترامپ به هر دو طرف نزدیک تر هستند و امتیازاتی را به هر دو خواهند داد. اما بر این تحلیل ایرادی وارد است. جمهوری خواهان نه تمایل به گسترش تعهدات نظامی و دفاعی آمریکا دارند و نه راجع به مسائل هسته ای چندان امتیاز می دهند در مقابل، این دموکرات ها هستند که از دادن چنین امتیازاتی بهتر استقبال می کنند. بنابراین بن سلمان می خواهد نهایت استفاده را از وجود دولت بایدن ببرد.
وی ضمن اشاره به چراغ سبز اسرائیل به خواسته های بن سلمان، بیان نمود: اسرائیلی ها هم با خواسته های بن سلمان از آمریکا مخالفتی ندارند. آنها با شروط خاصی در مورد دادن تسلیحات و اف ۳۵ به عربستان به تعداد محدود چندان مخالف نیستند، چونکه اگر به تعداد محدود اف ۳۵ در اختیار عربستان گذاشته شود، چندان توازن در منطقه تغییر نمی نماید. در مورد ایجاد نیروگاه اتمی و غنی سازی اورانیوم هم اسرائیلی ها می خواهند بایدن به شرطی موافقت کند که تنها یک نیروگاه در خاک عربستان باشد، تمام کارکنان نیروگاه آمریکایی باشند، امنیتش هم در اختیار ارتش آمریکا باشد و هیچ نقشی عربستان در آن نداشته باشند. این عدم مخالفت حتی با شروط خاص نشان داده است چراغ سبز اسرائیل روند نرمال سازی روابط ریاض و تل آویو در دولت بایدن را تسهیل می کند.
این تحلیلگر مسائل اسرائیل در مورد خواسته عربستان از رژیم صهیونیستی، اظهار داشت: عربستان باردیگر این خواسته خویش را تکرار می کند که دولت مستقل فلسطین به پایتختی قدس شرقی تاسیس شود. این در شرایطی است که در گذشته مساله فلسطین تمام مبحث اعراب و اسرائیل را پوشش می داد و حالا تنها بخش کوچکی از آن است. بنابراین عربستان الان بر این باور است نرمال سازی روابط با اسرائیل می تواند منافع ملی عربستان را تأمین کند حالا اگر دراین میان توانستند برای فلسطین هم امتیازاتی بگیرند چه بهتر.
براتی در مورد امتیازاتی که اسرائیل می تواند در اختیار فلسطین بگذارد، اظهار داشت: یکی از امتیازات اقتصادی می باشد که هرازچندگاهی به تشکیلات خودگردان می دهند. هم اکنون دولت جدید نتانیاهو امتیازات اقتصادی را کم کرده است. مساله بعدی همکاریهای امنیتی است که حالا در سطح نازلی قرار دارد و بعد از آن امتیازات سرزمینی است. در دولت تندرو نتانیاهو امتیازات سرزمینی خط قرمز است، بنابراین ترکیب فعلی دولت نتانیاهو ظرفیت توافق بر سر فلسطین را ندارد، بخصوص اگر بخواهند امتیازات سرزمینی بدهند.
نهایتا چه زمانی نرمال سازی صورت می گیرد؟
وی ضمن اشاره به تنها نشانه قطعی توافق عربستان و اسرائیل تصریح کرد: جناح راست افراطی در اسرائیل اساسا مخالفتی با نرمال سازی روابط با عربستان سعودی ندارند، فقط با قسمتی مشکل دارد و آن هم گره خوردن توافق به فلسطین و دادن امتیازات سرزمینی است. در نتیجه اگر زمانی ترکیب کابینه نتانیاهو عوض شد، یعنی بن گویر و اسموتریچ خارج شدند و گانتس وارد شد، مسلما توافق میان عربستان و اسرائیل در راهست.
این تحلیلگر مسائل اسرائیل ضمن اشاره به ۵۰ سال مذاکرات اعراب و رژیم صهیونیستی، اظهار نمود: قبلا هم اسرائیلی ها ایده صلح در مقابل زمین را مطرح کرده بودند و بخصوص پس از جنگ ۱۹۶۷ این مورد به شکل جدی در دستور کار قرار گرفت، چونکه در این جنگ اسرائیل سه برابر سرزمین خودش را افزایش داد. اما از سال ۲۰۰۲ به بعد این ایده کنار گذاشته و با آمدن نتانیاهو در سال ۲۰۰۹ ایده "صلح برای صلح" عنوان شد، یعنی می گویند اعراب فارغ از مساله فلسطین با ما صلح کنند، آن وقت ما هم بدون هیچ ترسی به فلسطین امتیاز می دهیم.
براتی ضمن اشاره به نقش پررنگ بایدن در این ماجرا، اظهار داشت: بایدن فهمیده که نرمال سازی روابط با عربستان سعودی برای اسرائیل جذاب است و بنابراین این مورد را به مساله صلح با فلسطین گره زده تا از این طریق در اسرائیل برای امتیاز دادن به فلسطین انگیزه ایجاد شود. این چاره تأثیر کمی نداشته، چونکه اسرائیلی ها بشدت برای نرمال سازی روابط با عربستان عجله دارند. نتانیاهو در انتخابات ۲۰۲۲ وعده داده ظرف چهار سال این کار را انجام بدهد و هم اکنون می خواهد ثابت کند تنها کسی که این کار را می تواند به انجام برساند من هستم.
وی با اشاره به اینکه در مقابل نتانیاهو، بن سلمان برای نرمال سازی عجله ای ندارد، اظهار داشت: در مقابل نتانیاهو، بن سلمان با این تصور که جوان است و مدت طولانی می تواند بر تخت پادشاهی تکیه کند، عجله ای برای نرمال سازی روابط با اسرائیل ندارد. به خاطر این که بن سلمان برای نرمال سازی عجله ای ندارد و نتانیاهو سراسیمه است، پس عربستان می تواند امتیاز بیشتر و بهتری از اسرائیل بگیرد.
این تحلیلگر مسائل اسرائیل ضمن اشاره به واکنش احتمالی ایران به نرمال سازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی، اظهار نمود: نقش ایران در راه نرمال سازی روابط عربستان و اسرائیل مانند ترافیکی است که می تواند روند را کندتر کند ولی ایجاد مانع جدی که بتواند از توافق اسرائیل و عربستان جلوگیری نماید، خیلی سخت است. ایران می تواند یک سری اقدامات جدی انجام دهد. برای نمونه توافق اسفند سال قبل با عربستان را به هم بزند. در واقع اگر این توافق بر هم بخورد، کارت موازنه سازی چین-آمریکایی بن سلمان بی اثر می شود. بنابراین از این طریق عربستان دیگر نمی تواند آمریکا را با پیوستن به چین تهدید کند. از طرفی ما می توانیم از راه نیروهای مقاومت فلسطین، به این کشورها فشار بیاوریم.



1402/07/15
11:00:17
5.0 / 5
287
تگهای خبر: تولید , سفر , كشور , مسافر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۴ بعلاوه ۳